[ad_1]
ما را دنبال کنیدپوشش زنده از سال 2022المپیک زمستانی پکن.
پکن – ربات بارمن نشانه شومی بود.
در یکی از اولین روزهای بازیهای المپیک، درست حوالی ساعت خوش، زنده شد و بدون تشریفات با بازوی بلند و تاب خوردهاش شروع به خوردن نوشیدنیهای میوهای کرد.
در واقع همه جا روبات ها وجود داشتند: در سراسر اتاق، همبرگرها را روی هم چیده بودند و آنها را به طور مرتب در کاغذ مومی پیچیده بودند. در گوشه و کنار، کوفتهها را میپزند. دیگران از بالای سرشان پرت می شدند و بشقاب های غذا را از سقف پایین می آوردند.
در اینجا شواهدی وجود داشت که گویی به چیزهای بیشتری نیاز بود، مبنی بر اینکه این یک المپیک معمولی نیست، که بیماری همه گیر به روشی دیگر ممکن است قلب انسان یک گردهمایی ورزشی جهانی را بدزدد. یکی از لذتهای بازیها در زمانهای عادی – غواصی عمیق در فرهنگ و غذاهای محلی – ممکن است به سختی به دست آید.
بله، موضوعات دیگر مهم تر بودند: داروهای تقویت کننده عملکرد، ژئوپلیتیک، ورزش واقعی. اما در حصارهای بلند به اصطلاح حباب، جایی که همه شرکتکنندگان بازیها شبانهروز از شهر خارج بودند، غذا و جایی که بهترینها را پیدا میکردند، روی نوک زبان همه مینشستند.
و به این ترتیب، با ادامه بازیهای المپیک، با وجود تمام محدودیتها، ورزشکاران کنجکاو، مسئولان، داوطلبان و روزنامهنگاران توانستند لحظاتی از انحراف در آشپزی را، هرچند کوچک، بیابند.
شاید کمی تلاش و پشتکار نیاز داشته باشد، اما غذای خوب راهی پیدا می کند.
گفتگو در مورد غذا خوردن در المپیک، مانند همه چیزهای اینجا، می تواند با آیلین گو گریزناپذیر، اسکی باز سبک آزاد چینی آمریکایی که از بسیاری جهات چهره این المپیک است، آغاز و به پایان برسد.
گو که در ایالات متحده متولد و بزرگ شده است اما برای چین رقابت می کند، ورود خود به بازی های پکن را با انتشار عکسی از کوفته ها – او نوشت: “همه آنها را تمام کردم” – که هزاران لایک در Weibo، شبکه اجتماعی چینی به دست آورد، اعلام کرد. برنامه رسانه ای
پس از کسب اولین مدال خود، او گفت که با شکلات های Ghirardelli جشن خواهد گرفت که نشانه ای آشکار برای سانفرانسیسکو، زادگاهش است. و در حین رقابت در شیب، از او در حال خوردن جیوکای هزی، یک پای جیبی چینی، و یک نان گوشت خوک کبابی عکس گرفته شد و هر بار رسانه های اجتماعی را دچار هیستریک می کرد.
بازی ها را کاوش کنید
- در یک برزخ:کامیلا والیوا، اسکیت باز روسی که تست ماده ممنوعه مثبتش مثبت شد، اجازه شرکت در مسابقات را پیدا کرد. اگر او روی سکو به پایان برسد، رقبای او از شادی مراسم مدال المپیک محروم خواهند شد.
- هیچ شانسی برای پیروزی وجود ندارد: به لطف ابتکاری با هدف افزایش تنوع، چندین اسکی باز در پکن از کشورهایی با برف کم آمده اند. حضور آنها اما خالی از بحث نیست.
- در جستجو برای غذای خوب:ورزشکاران، مسئولان، داوطلبان و روزنامه نگاران گرسنه با تلاش و پشتکار در تلاش بوده اند تا لحظاتی از غذاهای لذیذ را هر چند کوچک بیابند.
جذاب بود، شاید یادآور سیاستمدار آمریکایی بود که در یک نمایشگاه ایالتی یک ذرت داگ را می خورد. مردم آن را خوردند.
به همین ترتیب، جنیس اسپیتری، اسنوبرد سواری که برای مالت مسابقه میدهد، پس از فیلمبرداری در وسط مسابقه در حال خوردن نان لوبیا قرمز که از بوفه صبحانه کشیده بود، علیرغم کسب رتبه 21 در مسابقات هاف پایپ اسنوبرد زنان، مورد علاقه طرفداران چینی قرار گرفت. و در جیب ژاکت او ذخیره شده است.
در تیتر روزنامه دولتی شانگهای دیلی آمده است: «اسنوبوردی که نان می خورد تجسم روح المپیک است».
غذای دهکدههای ورزشکاران و سالنهای غذاخوری محل برگزاری، بدون توجه به زمان و مکان برگزاری بازیها، الهامبخش نظرات هیجانانگیز نیستند. در پکن، ظروف ساخته شده توسط ربات دقیقاً پخته می شدند – کلم بروکلی همیشه ترد، پوست وونتون همیشه تندرست – اما عمدتاً غیر الهام بخش بود. (بر اساس گزارش یونهاپ نیوز، برخی از منتقدان تندتر بوده اند: ورزشکاران کره جنوبی برای خوردن غذاهای جعبه ای که توسط کمیته سازماندهی آنها تهیه شده بود انتخاب می کردند.)
در بازیهای المپیک گذشته، میتوان به سادگی برای پاکسازی کام به شهر اطراف رفت. حتی در بازیهای توکیو تابستان گذشته، بازدیدکنندگان در پروتکلهای همهگیر تا حدودی ضعیفتر از امتیاز شبه مذهبی ورود به فروشگاههای رفاهی همهجای شهر و بهطور شگفتانگیز خوشمزه برخوردار بودند.
بنابراین، حضور در پشت این حصارها در پکن، یکی از شهرهای بزرگ غذاخوری جهان، مایوس کننده بود. برنامه بازی برای ناهارخوری های بی باک بسیار روشن شد. نمونهبرداری از غذاهای معروف چین، در چیزی شبیه به حالت طبیعی آنها، تنها در چندین هتل درون دیوارهای المپیک اتفاق میافتد.
این موضوع به موضوع داغ بازی ها تبدیل شد. مردم یادداشت ها و شایعات را به اشتراک می گذاشتند. آنها شایعاتی در مورد غذاهای محلی ساخته شده توسط آشپزهای ماهر، از کوکتل های کلاسیک مخلوط شده توسط انسان را زمزمه کردند. یک سند Google با دعوت از بررسیهای جمعسپاری، از جمله عکسها و منوها، به صندوق ورودی روزنامهنگاران راه یافت.
یک وعده غذایی رضایت بخش از پیامی که به یکی از همکارانش ارسال شده بود به دست آمد: غذاهای بالقوه خوشمزه ای از استان های شمال غربی چین وجود داشت که در مکانی به نام هتل نفت تاریم میل می شد.
گروهی به سرعت گرد هم آمدند و سوار اتوبوس المپیک شدند و یک اتاق ناهار خوری از هم پاشیده با تابلوهایی را پیدا کردند که به بازدیدکنندگان درباره ابتکار اخیر دولت با هدف کاهش ضایعات غذا یادآوری می کرد: “ما در مورد کمپین بشقاب پاک جدی هستیم.”
این موضوع قرار نبود. دور یک میز کوچک جمع شدیم و رژهای از بشقابها را تمیز کردیم: دندههای بره که با زیره پخته شده و به یک برج فولادی ضد زنگ مانند تزئینات روی درخت کریسمس چسبانده شده بودند. تکه های نیمه شفاف سر ماهی که از تلی از فلفل های خرد شده برداشته شده است. بادمجانی سیری و درخشان، حکاکی شده تا نوک های کوچک اعتیادآور.
معلوم شد که میتوان با ذهنی باز، روحیهای مبتکرانه و انتظارات معتدل به لذت چشایی دست یافت.
برای مثال، در روز ولنتاین، الیا اسمدینگ، اسکیتباز بریتانیایی، با دوست پسرش، کورنلیوس کرستن، که او نیز برای تیم ملی اسکیت بازی میکند، برنامههای شام عاشقانهای ترتیب داد.
او با اشاره به یکی از معدود غذاهای فست فود در حباب گفت: “ما ممکن است در یک قرار کی اف سی یا چیزی دیگر برویم.”
و در کوههای Zhangjiakou، جایی که برخی از رویدادهای اسنوبورد برگزار میشود، خبر یک رستوران چینی در طبقه پنجم یک استراحتگاه مخفی شده است. به زودی، به اندازه کافی المپیکی های گرسنه مانند شان وایت در آنجا غذا می خوردند که دیواری از شهرت در نزدیکی در شکل گرفت، با یادداشت هایی از مشتریان خوشحال.
یکی از اسنوبردبازان به نام آیومو هیرانو از ژاپن که در این بازی ها مدال طلا کسب کرد، می خوانند: «غذاهای چینی خیلی خوب است». “خیلی ممنونم !!” (یادداشت در یک نقطه ناپدید شد، سپس روز بعد دوباره ظاهر شد و چند لایه شد.)
بیشتر روزهای من با غذاهای کافه تریا، خوراکی هایی که برای سفرهای طولانی با اتوبوس در کیسه ها ریخته می شدند، محو می شد. یک پناهگاه به شکل یک هتل مرکز همایش غیرقابل توصیف در گوشه ای از مرکز مطبوعاتی اصلی پدیدار شد. در هفته دوم، گرفتن میز سخت بود.
اولین باری که آنجا بودم، مشاهده تودههای بخار کوچکی که از دیگهای داغ که روی چند میز نشسته بودند بیرون میآمدند، آدرنالین به من میداد – و این قبل از شروع آبگوشت سیچوان بود. از پیشخدمت پرسیدم که آیا زیاد سفارش داده ام؟ آره با خنده گفت و رفت.
قبل از شرکت در مسابقات مختلف آخر شب، برای جشن تولد بداهه یکی از همکاران، سریع دیگری بازدید کردیم. ما یک اردک کامل کباب سفارش دادیم، یکی از غذاهای اصلی پکن، که آشپزی با یک ماسک روی میز ما با یک تیغه بزرگ حک شده بود.
دستم را به سمت پنکیک بردم، اما یکی از همکاران چینی به من پیشنهاد کرد که ابتدا خالصترین تکه چربی را که میتوانم پیدا کنم، سپس آن را در بشقاب شکر سفید جلوی من فرو کنم.
به طرز شیرینی درون گونه ام ذوب شد. روباتها، خدا را شکر، بیشتر در فرورفتگیهای ذهن من فرو رفتند.
[ad_2]